کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

خلیل عبد نکویی در غار پراو درگذشت

حادثه در غار پراو

خلیل عبدنکویی خلیل عبد نکویی در غار پراو درگذشت
:
بر اساس اخرین خبرها خلیل  عبد نکویی کوهنورد و هیمالیا نورد استان همدان که برای پیمایش غار پراو  به این غار عزیمت نموده بود در روزهای گذشته در عمق 200 متری  دچار حادثه گردید و با وجود امدادرسانی سایر همنوردان متاسفانه در گذشت.
او از مربیان و کوهنوردان به نام استان همدان بود و صعود قلل لنین و کورژونفسکایا را در کارنامه خود داشت.

شرح حادثه
در روز جمعه وقتی تیم دو نفره یوسف سورنی نیا و خلیل نکویی بازگشت از انتهای غار را شروع کردند. به هنگام صعود، یوسف متوجه مشکلات بالقوه خطرناکی در خلیل می شود و به همین دلیل از او جدا شده و به سرعت خود را به رسول کلنگرپور که به تنهایی در حال صعود بود می رساند و با کمک او خلیل را تا زیر چاه شانزده  رسانده و پس از چند ساعت استراحت به بارگاه چاه پانزده می رسانند.

یوسف به سرعت از غار خارج شده و ضمن اطلاع به امدادگران با لوازم لازم به غار برمی گردد و این بار رسول جهت پیگیری و هماهنگی به خارج غار می رود. پس از استراحت خلیل ابراز می کند که وضع اش خوب است و توان ادامه صعود را دارد و به اتفاق یوسف بارگاه چاه پانزده را ترک می کند.
اما مشکلات او دوباره بروز می کند و در زیر چاه سیزده در محل نسبتا خشکی در کنار غار مجبور به توقف می شوند.

مجددن یوسف به قصد پیگیری وضعیت امداد به خارج صعود می کند و در زیر چاه شش با تیم دو نفره امدادگران متشکل از برادران یاوری برخورد می کند و به پایین برمی گردند.

در معاینات اولیه سطح هوشیاری و توان خلیل خوب تشخیص داده می شود و حرکت به قصد بارگاه چاه پنج شروع می شود. دراین فاصله جمع دیگری از کوه نوردان کرمانشاه نیز به امدادگران اضافه می شوند. اما او به اندازه کافی دوام نیاورده ودر تراورس بین چاه یازده و دوازده معروف به "تراورس اول" جان به جان آفرین تسلیم می کند.

تیم امداد به هر زحمتی بدن بی جان او را به زیر چاه ده منتقل می کند سپس به بیرون مراجعت می نماید.

نشست انجمن و شکست آموزه های کاظم فریدیان !!

نشست انجمن و شکست آموزه های کاظم فریدیان !!

به نقل از وبلاگ استاد نصیری

.

.

.

.

.

.

.

.

انجمن کوه نوردان ایران نشست همگانی آبان ماه خود را در تاریخ سه شنبه ١۴/٨/٨٧در محل سالن مرکزی ساختمان تشکل های غیر دولتی (خیابان ویلا ) برگزار نمود .

 

جلسه در ساعت اعلام شده و با کمترین تاخیر ممکن ( ٣۵/١٧ دقیقه ) آغاز شد و مجری آن  عباس ثابتیان نویسنده ی وبلاگ آرامکوه بود . خونسرد ، مسلط و با متانتی شایسته  . او ضمن خوش آمد گوئی به شرکت کنندگان ، رئوس برنامه های نشست آبان ماه را اعلام کرد و گفت به دلیل کمبود وقت _ احتمالی _ از بخش های ثابت و همیشگی مانند ارائه ی اخبار و گزارش هیئت مدیره خبری نیست و برای آغاز اولین قسمت برنامه از مصطفی تخیری سرپرست گروه کوه نوردی سایپا دعوت کرد به پشت میکروفن بیاید .

.

.

تخیری به ارائه گزارشی از وضعیت کوه نوردی کارگری در ایران و تلاش ها و فعالیت های فنی _ آموزشی و تشکیلاتی انجام گرفته در گروه کوه نوردی سایپا طی یک سال گذشته پرداخت . گزارش هائی کوتاه و فشرده و همراه با نمایش اسلاید از اجرای برنامه هائی مانند صعود برودپیک _ در قالب هیئت کوه نوردی کارگری ایران _ آیلند پیک ،  قله ی لنین و هم چنین برگزاری دوره ی یخ و برف پیشرفته در کشور قرقیزستان و در منطقه ی یخچال آکسائی این کشور . او در انتهای گزارش خود ، به برگزاری تمرین مباحث امداد و نجات توسط اعضای گروه کوه نوردی سایپا در منطقه ی کوه زندان ( تخت سلیمان ) شهرستان تکاب اشاره کرد .  

.

.

و سپس نوبت به مهری جعفری شاعر ، نویسنده ، وکیل دادگستری ، مربی کوه نوردی و عضو باشگاه کوه نوردان آرش رسید که در باره ی برنامه های اجرا شده ی لنین و خان تنگری به ارائه ی گزارش بپردازد . او در همان ابتدای سخنانش گفت که قصد بیان گزارش به سبک و روال معمول را ندارد و می خواهد به طور عمده مشکلات و حوادثی را مورد توجه قرار دهد که با آنها روبرو شده است  . او اجرای برنامه برای صعود قله ی لنین را همراه با رویدادها و اتفاقات غیر منتظره ای توصیف کرد که بیش از همه به  "  نقص گزارش های موجود و عدم انعکاس واقعیات منطقه در آنها " مربوط می شد . مهری جعفری از این گونه گزارش های توام با سهل گیری و نگاه ساده انگارانه انتقاد کرد و به عنوان نمونه ای از مشکلات و خطرات کوهستان لنین به چگونگی حادثه ی سقوط عباس علی نژاد در شکاف های یخی منطقه  و عملیات نجات او ( عکس زیر ) اشاره کرد :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

«پرسش و پاسخ در باره ی برنامه ی نانگاپاربات » عنوان آخرین قسمت از نشست آبان ماه انجمن کوه نوردان بود که با حضور اعضای تیم برگزار شد . مجری این پرسش و پاسخ عباس محمدی ـ از اعضای باشگاه آرش و دبیر فعلی انجمن ـ بود که در مقدمه ی کوتاهی سعی کرد با همان روش همیشگی خود ٬ ضمن طبیعی جلوه دادن چنین حوادثی ( کشته شدن سامان نعمتی ) در کوه نوردی ایران با بیان جمله ی : واقعیت تلخ کوه نوردی جدی ما همین است ! ... به ذهنیت و پرسش های حاضرین نیز سمت و سو و جهت (!)‌ بدهد . با بیان جمله ی : این برنامه چندین مزیت داشته و می شود به عنوان مثال در باره ی طراحی برنامه های بزرگ و چگونگی ارائه ی بسته پیشنهادی به حمایت کننده ی مالی و جلب نظر او سوال کرد ...که البته ٬ تلاشی ناموفق بود و به شکلی قابل توجه شرکت کنندگان در جلسه ٬ با نگاهی انتقادی ٬ موضوع حادثه ی منجر به رها کردن و مرگ سامان نعمتی را محور پرسش های خود قرار دادند .

 

.

.

.

.

.

.

.

.

ـ اولین سوال را محمد نوری مطرح کرد : برای چه افرادی که سابقه ی صعودهای بلند و بالای پنج هزار را نداشتند در تیم قرار گرفتند؟ این انتخاب برای چه بود ؟ لیلا اسفندیاری در پاسخ به تشریح روند شکل گیری برنامه و ثبت نام اعضای تیم پرداخت و از دوران استراحت مطلق و آغاز تمرینات بدن سازی خود و همچنین باز بودن برنامه برای همه سخن گفت و در توضیحاتی کاملا بی ربط به پرسش محمد نوری ٬ پاره ای از تفکرات و آموزه های کاظم فریدیان از زبان او چنین بیان شد : ... در صعودهای هشت هزار متری دلیلی نداره که تمامی اعضای تیم ٬ همدیگر را بشناسند و با هم برنامه رفته باشند و توانائی هم را بدانند... این اصلا حرف درستی نیست ... دلیلی نداره که فکر تیم بندی و یا سرپرستی اونطور که در ایران انجام میشه اونجا هم انجام بشه ... اونجا ( هیمالیا ) تیم ها بین المللی هستند و به ندرت یه تیم از یه کشور هست ... و ما متوجه نشدیم پس آن همه بزرگ نمائی و تبلیغات حول محور اولین تیم ایرانی و یا نخستین زن سرپرست و ... از سوی چه کسی و با چه تفکری دنبال می شد؟!

ـ پرسش دیگری از سوی یکی از اعضای انجمن ( مبهوتیان ) این فرصت را برای کاظم فریدیان مهیا نمود که بخش دیگری از تفکرات و آموزه های خود را برای حاضرین بیان نماید . مبهوتیان گفت : ... اگر قانونی در زمینه سرپرستی داشتیم شما به سامان برای بازگشت توصیه نمی کردید به او دستور قاطع می دادید و فریدیان پاسخ داد : ... واقعیت اینه که من به شخصه اعتقادی ندارم به اینکه نفرات باید آن چنان حرف شنوی از هم داشته باشند ... من هیچوقت در تیمی شرکت نمی کنم که بله قربان گو باشم ... اون مال ارتشه ... و این سخنان برای ما ـ که بعنوان عضوی کوچک از خانواده ی بزرگ کوه نوردی در آنجا حضور داشتیم ـ حاوی نکات و تجربیاتی  بسیار ارزشمندو گران بها بود !! آموختیم : در هیمالیا هر چیزی مجاز است و به راحتی می توان تمامی اصول و بنیان های  تئوریک ٬ علمی و فنی این ورزش و تمامی آنچه که در دوره های آموزشی و توسط مربیان ــ و مثلا در باره ی اهمیت نقش سرپرست و لزوم شناخت ظرفیت های روحی و جسمی افراد برای اجرای برنامه های بزرگ و دشوار و ... ــ گفته می شود را به راحتی به دست فراموشی سپرد !! چرا که آنجا هیمالیاست و در هیمالیا هر چیزی مجاز است !! و البته ... سه کشته ( ویکتوریا کیانی راد ٬ امیر احمدی و سامان نعمتی ) حاصل چنین نگرش و تفکر غیر اصولی و مخاطره آمیز و یا به عبارت بهتر : دستاورد کاظم فریدیان برای کوه نوردی ایران است !!

.

ادامه دارد ...

سامان نعمتی قربانی شهرت طلبی افراد و گروه ها

به نقل از وبلاگ کلاغ ها

روز گذشته _ سه شنبه ٧/٨/٨٧ _  اعضای تیم اعزامی به قله ی نانگاپاربات گزارش برنامه ی خود را در محل موسسه ورزشی نگین غرب ارائه دادند و خبرگزاری سازمان میراث فرهنگی در سایت اینترنتی خود به انعکاس خبر آن پرداخت . نکته قابل توجه در گزارش این خبرگزاری _ که توسط حسین سلطان زاده از اعضای باشگاه آرش (؟) تهیه شده  _ انتشار نسبتا کامل سخنان شهرام نعمتی _ برادر سامان _ در این جلسه است :

.

.

« ... انسان ها دوست دارند از زیبایی و شکوه کوه برای تامین نیازهای روحی و جسمی خود استفاده کنند و با ایستادن بر روی قله‌ها و شکوه و عظمت کوه شریک شوند. اما همین خواسته به خصوص در هنگام شهرت طلبی افراد و گروهها با قربانی‌دادن‌های غیرمنطقی همراه می‌شوند و برای رسیدن به آن بلندی هزینه‌های سنگینی پرداخت می‌شود... نعمتی گفت: درست است که آلمانی‌ها برای رسیدن به قله نانگا ده ها کشته دادند اما آنها درشرایط حداقل آگاهی نسبت به نانگا و درفضای مبارزه‌جویانه دچار حادثه شدند، حادثه‌ای که هیچ‌گاه نظام فرهنگی کوه نوردی را زیر سوال نبرد و شهرت طلبی حاکم بر گروه آلمانی‌ها به کل آلمان مرتبط بود و می‌خواستند ملتی سرآمد باشند. اما در حادثه نانگا شهرت طلبی فردی و گروهی باعث حادثه شد... هرحادثه بخشی از این مبارزه به حساب می‌آید بخشی که با تمام وجود باید از بروز آن جلوگیری کرد و با کمترین هزینه به کوه دست یافت و در صورت رخ دادن باید به خوبی بررسی و تحلیل شود و با توسعه شناخت و ارتقا سطح تصمیم‌ها و اقدامات در جلوگیری از بروز حادثه در آینده کار کرد... نعمتی در ادامه حوادث کوه نوردی را به دو رویکرد تقسیم کرد و افزود: رویکرد اول؛ در این رویکرد افراد سعی می‌کنند با مقصر تراشی، تناقض گویی و ایجاد ابهام، استفاده از تکنیک مرور زمان و مواردی از این دست، تمایل واقعی حادثه را ابتر کنند. گرهی ناگشوده به گره‌های دیگر اضافه کنند و در صورت اجبار به بررسی موضوع، سعی می‌کنند موضوعات در سطح بماند. از مهمترین دلایل این افراد برای این نوع برخورد با حوادث می‌توان به گریز از مسوولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی باور به رسیدن به هدف به هرقیمت، مهم‌بودن هدف و نه کمیت و کیفیت هزینه‌ها، عدم درک ماهیت موضوع و موارد دیگر اشاره کرد... او گفت:‌ اما رویکرد دوم که می‌تواند تامین کننده کلیدی‌ترین نیاز کوه نوردی برای رشد و تکامل به حساب بیاید به ضرورت تحلیل هر حادثه باور عمیق دارد. هرچند که برخی از افراد بسیار مشتاق هستند که در زمان هرچه سریعتر پرونده این حادثه چه در افکار عمومی و چه در جمع کوه نوردان بسته شود و با بروز حادثه‌ای دیگر بذر فراموشی در این خصوص پاشیده شود. اما ویژگی‌ و شرایط این حادثه آن هم در فضای فرهنگی ایران که استخوان‌بندی‌اش بر ایثار و گذشت و همگرایی قرار دارد به گونه‌ای است که بعید است به فراموشی سپرده شود... به اعتقاد شهرام نعمتی، سامان نعمتی برای قروه و استان کردستان کوه نوردی بزرگ است که نقشی پیشرو در همه برنامه‌ها داشته است اما عظمت کار سامان تنها به خاطر اجرای برنامه‌های کوه نوردی وی در داخل ایران نیست . سامان نعمتی با ماندن در نانگا نقش و جایگاه پیشرو در اصلاح و بازنگری در کوه نوردی ایران یافته است... او افزود: همانگونه که برخی از رشته‌های ورزشی دیگر در یک مقطع زمانی بنا به ضرورت متحمل بازنگری و تغییرات اساسی می‌شود برای کوه نوردی ایران، امروز آن لحظه است. لحظه‌ای که سامان نعمتی و حادثه نانگا به ما نشان می‌دهد. این حادثه در زمینه‌های مختلف چالش بزرگی را ایجاد کرده است که متاسفانه برخی از کارشناسان به هر دلیل به آن توجه ندارند و تنها به اینکه ایستادن در قله نانگا افتخار بزرگی است می‌پردازند در حالی که بازتاب تنها ماندن یک کوهنورد ایرانی در ارتفاع 7800 متری آن هم با توجه به شرایط سامان و برنامه اجرا شده، در سطح افکار عمومی جهان و داخل ایران تخریب فرهنگی بزرگ است که تا سالها اذهان را به خود مشغول خواهد کرد...بی‌برنامگی و ضعف‌های سرپرستی و عدم پایبندی به اصول منطقی و ارائه اطلاعات صادقانه در جهت شکل‌گیری برداشتی نسبتا واحد از حادثه آن هم منطبق بر واقعیت از مسائل دیگر این حادثه است که کارشناسان و افراد مرتبط کمتر به آن پرداختند که این موضوع نشانگر تلاش این افراد برای مدیریت زمانی این حادثه به سمت فراموش شدن است؛ غافل از اینکه با این کار جامعه کوه نوردی متضرر اصلی خواهد بود...  نعمتی گفت: امروز برای همه کوه نوردان لحظه‌ای حساس و سرنوشت‌ساز است؛ همانگونه که در اجتماع نبرد میان فردگردایی و خودپرستی افراطی با همگرایی و همبستگی افت و خیز ادامه دارد. امروز با حادثه نانگا این نبرد در جامعه کوه نوردی وارد مرحله جدید شده است و سامان نعمتی با فدا شدن در این راه جهت مسیر خروج از گرداب قله‌پرستی و شهرت طلبی را که اوج خودپرستی است را به ما نشان می دهد... او ادامه داد: تا دیروز اگر کسی گرده قاجر را برای کوه انتخاب می‌کرد که تنها از کوه لذت ببرد و با ایستادن بر قله‌ها بر خود ببالد، بعد از حادثه نانگا هدف دیگری پیدا کرده است هدفی که سامان آن را با تمام وجود به همه ما می‌گوید. کوه نوردی در هر کوه چه بالای هشت هزار متر و چه در یک تپه‌ای در داخل ایران باید در جهت تقویت همبستگی و ایثار انسان‌ها نسبت به هم باشد. »

.

متن کامل گزارش در سایت : خبرگزاری میراث فرهنگی