کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

نشست انجمن و شکست آموزه های کاظم فریدیان !!

نشست انجمن و شکست آموزه های کاظم فریدیان !!

به نقل از وبلاگ استاد نصیری

.

.

.

.

.

.

.

.

انجمن کوه نوردان ایران نشست همگانی آبان ماه خود را در تاریخ سه شنبه ١۴/٨/٨٧در محل سالن مرکزی ساختمان تشکل های غیر دولتی (خیابان ویلا ) برگزار نمود .

 

جلسه در ساعت اعلام شده و با کمترین تاخیر ممکن ( ٣۵/١٧ دقیقه ) آغاز شد و مجری آن  عباس ثابتیان نویسنده ی وبلاگ آرامکوه بود . خونسرد ، مسلط و با متانتی شایسته  . او ضمن خوش آمد گوئی به شرکت کنندگان ، رئوس برنامه های نشست آبان ماه را اعلام کرد و گفت به دلیل کمبود وقت _ احتمالی _ از بخش های ثابت و همیشگی مانند ارائه ی اخبار و گزارش هیئت مدیره خبری نیست و برای آغاز اولین قسمت برنامه از مصطفی تخیری سرپرست گروه کوه نوردی سایپا دعوت کرد به پشت میکروفن بیاید .

.

.

تخیری به ارائه گزارشی از وضعیت کوه نوردی کارگری در ایران و تلاش ها و فعالیت های فنی _ آموزشی و تشکیلاتی انجام گرفته در گروه کوه نوردی سایپا طی یک سال گذشته پرداخت . گزارش هائی کوتاه و فشرده و همراه با نمایش اسلاید از اجرای برنامه هائی مانند صعود برودپیک _ در قالب هیئت کوه نوردی کارگری ایران _ آیلند پیک ،  قله ی لنین و هم چنین برگزاری دوره ی یخ و برف پیشرفته در کشور قرقیزستان و در منطقه ی یخچال آکسائی این کشور . او در انتهای گزارش خود ، به برگزاری تمرین مباحث امداد و نجات توسط اعضای گروه کوه نوردی سایپا در منطقه ی کوه زندان ( تخت سلیمان ) شهرستان تکاب اشاره کرد .  

.

.

و سپس نوبت به مهری جعفری شاعر ، نویسنده ، وکیل دادگستری ، مربی کوه نوردی و عضو باشگاه کوه نوردان آرش رسید که در باره ی برنامه های اجرا شده ی لنین و خان تنگری به ارائه ی گزارش بپردازد . او در همان ابتدای سخنانش گفت که قصد بیان گزارش به سبک و روال معمول را ندارد و می خواهد به طور عمده مشکلات و حوادثی را مورد توجه قرار دهد که با آنها روبرو شده است  . او اجرای برنامه برای صعود قله ی لنین را همراه با رویدادها و اتفاقات غیر منتظره ای توصیف کرد که بیش از همه به  "  نقص گزارش های موجود و عدم انعکاس واقعیات منطقه در آنها " مربوط می شد . مهری جعفری از این گونه گزارش های توام با سهل گیری و نگاه ساده انگارانه انتقاد کرد و به عنوان نمونه ای از مشکلات و خطرات کوهستان لنین به چگونگی حادثه ی سقوط عباس علی نژاد در شکاف های یخی منطقه  و عملیات نجات او ( عکس زیر ) اشاره کرد :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

«پرسش و پاسخ در باره ی برنامه ی نانگاپاربات » عنوان آخرین قسمت از نشست آبان ماه انجمن کوه نوردان بود که با حضور اعضای تیم برگزار شد . مجری این پرسش و پاسخ عباس محمدی ـ از اعضای باشگاه آرش و دبیر فعلی انجمن ـ بود که در مقدمه ی کوتاهی سعی کرد با همان روش همیشگی خود ٬ ضمن طبیعی جلوه دادن چنین حوادثی ( کشته شدن سامان نعمتی ) در کوه نوردی ایران با بیان جمله ی : واقعیت تلخ کوه نوردی جدی ما همین است ! ... به ذهنیت و پرسش های حاضرین نیز سمت و سو و جهت (!)‌ بدهد . با بیان جمله ی : این برنامه چندین مزیت داشته و می شود به عنوان مثال در باره ی طراحی برنامه های بزرگ و چگونگی ارائه ی بسته پیشنهادی به حمایت کننده ی مالی و جلب نظر او سوال کرد ...که البته ٬ تلاشی ناموفق بود و به شکلی قابل توجه شرکت کنندگان در جلسه ٬ با نگاهی انتقادی ٬ موضوع حادثه ی منجر به رها کردن و مرگ سامان نعمتی را محور پرسش های خود قرار دادند .

 

.

.

.

.

.

.

.

.

ـ اولین سوال را محمد نوری مطرح کرد : برای چه افرادی که سابقه ی صعودهای بلند و بالای پنج هزار را نداشتند در تیم قرار گرفتند؟ این انتخاب برای چه بود ؟ لیلا اسفندیاری در پاسخ به تشریح روند شکل گیری برنامه و ثبت نام اعضای تیم پرداخت و از دوران استراحت مطلق و آغاز تمرینات بدن سازی خود و همچنین باز بودن برنامه برای همه سخن گفت و در توضیحاتی کاملا بی ربط به پرسش محمد نوری ٬ پاره ای از تفکرات و آموزه های کاظم فریدیان از زبان او چنین بیان شد : ... در صعودهای هشت هزار متری دلیلی نداره که تمامی اعضای تیم ٬ همدیگر را بشناسند و با هم برنامه رفته باشند و توانائی هم را بدانند... این اصلا حرف درستی نیست ... دلیلی نداره که فکر تیم بندی و یا سرپرستی اونطور که در ایران انجام میشه اونجا هم انجام بشه ... اونجا ( هیمالیا ) تیم ها بین المللی هستند و به ندرت یه تیم از یه کشور هست ... و ما متوجه نشدیم پس آن همه بزرگ نمائی و تبلیغات حول محور اولین تیم ایرانی و یا نخستین زن سرپرست و ... از سوی چه کسی و با چه تفکری دنبال می شد؟!

ـ پرسش دیگری از سوی یکی از اعضای انجمن ( مبهوتیان ) این فرصت را برای کاظم فریدیان مهیا نمود که بخش دیگری از تفکرات و آموزه های خود را برای حاضرین بیان نماید . مبهوتیان گفت : ... اگر قانونی در زمینه سرپرستی داشتیم شما به سامان برای بازگشت توصیه نمی کردید به او دستور قاطع می دادید و فریدیان پاسخ داد : ... واقعیت اینه که من به شخصه اعتقادی ندارم به اینکه نفرات باید آن چنان حرف شنوی از هم داشته باشند ... من هیچوقت در تیمی شرکت نمی کنم که بله قربان گو باشم ... اون مال ارتشه ... و این سخنان برای ما ـ که بعنوان عضوی کوچک از خانواده ی بزرگ کوه نوردی در آنجا حضور داشتیم ـ حاوی نکات و تجربیاتی  بسیار ارزشمندو گران بها بود !! آموختیم : در هیمالیا هر چیزی مجاز است و به راحتی می توان تمامی اصول و بنیان های  تئوریک ٬ علمی و فنی این ورزش و تمامی آنچه که در دوره های آموزشی و توسط مربیان ــ و مثلا در باره ی اهمیت نقش سرپرست و لزوم شناخت ظرفیت های روحی و جسمی افراد برای اجرای برنامه های بزرگ و دشوار و ... ــ گفته می شود را به راحتی به دست فراموشی سپرد !! چرا که آنجا هیمالیاست و در هیمالیا هر چیزی مجاز است !! و البته ... سه کشته ( ویکتوریا کیانی راد ٬ امیر احمدی و سامان نعمتی ) حاصل چنین نگرش و تفکر غیر اصولی و مخاطره آمیز و یا به عبارت بهتر : دستاورد کاظم فریدیان برای کوه نوردی ایران است !!

.

ادامه دارد ...

نظرات 3 + ارسال نظر
ارشیا 1387,08,28 ساعت 05:38 ب.ظ http://blogpars .blogsky.com

به ما سربزن ضرر نمیکنی

... 1391,05,02 ساعت 03:32 ب.ظ

دوست عزیز،مرگ مرحوم نعمتی ریشه در فرهنگ ایرانی داره.چرا ایشون باید خرد جمعی را نادیده بگیرندبر خلاف توافق مبنی بر اطاعت ازسرگروه،باتمام گروه مخالفت کنن وحتی بدتر از آن به یک مسیر انفرادی که ناآشنا هم بودن باهاش ادامه بدهند؟!!!
چرا دیگران که یک تیم یا گروه بودن باید به دلیل سرپیچی یک نفر،درگیر مخاطره بشن؟ایشون به گروه اطمینان داده بر میگرده اما متاسفانه باسرپیچی سناریوی مرگ خود را رقم زده...ما کی میخواهیم روحیه کار گروهی را یاد بگیریم؟و کلا چیزی که نمیفهمم بعضی استدلالات عجیب وغریب افرادی هست که ازهیچ چیز خبرندارند وفقط به دلیل پدر کشتگی با دیگران به شانتاژهای خبری دامن میزنن...
مقصرواقعی این ماجرا خود مرحوم نعمتی هستن که به دلیل تجربه و شناختی که از توان خودداشتن،نخواستن با واقعیت روبرو بشن وپایین برگردن...روحشون قرین رحمت

با سلام
دوست عزیز
خجالت امثال فریدیان باید بکشند که لیلا اسفندیاری بدون حتی یک تلاش بر روی یک 6000 متری میشه سرپرست تیم!!! و با وجود 4دستگاه جی پی اس تلفن ماهواره ای و بیسیم. هیچ کدام از این اقلام در اختیار سامان قرار نمیگیره تا عدم صعود تیم0کاملا دماوندی) به قله با مرگ سامان در پشت پرده بمونه . اما خوشبختانه به همگان ثابت شد که نه تنها تیم دماوند نانگا رو فتح نکرد بلکه با سناریوویی کثیف سعی در لاپوشانی واقعیات داشتند!!
در عجبم از این همه جهل شما!!!

... 1391,10,22 ساعت 02:43 ب.ظ

Jahel khodeti ahmagh! Härchens ke ye Gohi Mesle faramarze nasirpuri digeh:)))

ممنون از ادب وافرتون!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد