با تو رسیده ام به شبی ابدی
تو کوچه کوچه مرا بلدی…من به جز آبی نگاهتآسمانی نمی شناسمتا تو سرگرم روزگاریاز نفس بی تو می هراسمرد شو از قاب لحظه هایمدیده شو عاشقانه تنهاسترهسپارم به سویت اماجاده لبریز سوز سرماستمرا باور کنی یا نهتویی پایان ویرانیچه غمگینانه آزادیاز آن عهدی که می دانیبا تو رسیده ام به شبی ابدیتو تار و پود مرا بلدی…نمی رود ز یادم، تمام خاطراتیکه عاشقانه سر شد…
شعرزیباییست.دلتان شاد یاد.
ممنون از عنایت شما