کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

دیدگاه عزیز حبیبی در باره ی حادثه‌ی برودپیک :


آنها جوان بودند ، پر از شور و اشتیاق ، دلیر و شجاع ، مغرور و مرزشکن . آنها می‌خواستند از مرز محدودیت‌های انسان عبورکنند ، و این "حق" آنها بود .

برای عبور امن از مرز محدودیت‌ها ، جوانان نیاز به تدبیر و تجربه مدیران و پیران خود داشتند . مدیران و پیران  وظیفه و "تکلیف" داشتند تا با عقلانیت حرفه‌ای تجمیع شده ، عبوری ایمن و سالم برای جوانان فراهم کنند .

اما مدیران و پیران تیم ، ماجراجویان خود شیفته بودند . آنها با عقب‌ماندگی ذهنی و عاطفی ، و با جهلی مفرط نسبت به کوه‌نوردی مدرن ، هیچ وظیفه یا مسئولیت حرفه‌ای - اخلاقی برای خود قائل نبودند .

جوانان برای عبور از مرز محدودیت‌ها "حق" داشتند و مدیران‌شان "تکلیف" . اما مدیران به تکلیف خود عمل نکردند ، چون اساسا نمی‌دانستند که وظیفه یا مسئولیت یا تکلیف‌شان چیست .

نظرات 1 + ارسال نظر
علی 1395,10,03 ساعت 07:22 ب.ظ

دوست عزیز خیلی عالی بود بعد از چند سالی که میگذرد هم هنوز مدیران از درکش هم عاجز هستند چه رسد بر اعاده تکلیف یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد