روز تولد بند یخچال

سلام

دیروز(روز تولدم) بعد سه سال به خاطر حامد و همسرش زهره  دوستان و همنوردای قدیمیم رفتیم بند یخچال 

چند ساعتی با بچه ها رو چند تا سنگ مشغول بودیم و تعدادی از بچه های قدیمی رو دیدیم و حوالی ظهر پای سنگ سوراخ بودیم بچه ها گفتن بریم یکم پشت البرت تراورس کنیم . رفتیم و چند دقیقه ای مسیر خوانی و رفتم یکم تو شکافه پشت البرت به یاد فیلم 72 hours تراورس کردم .

داشتیم وسایل و جمع و جور میکردیم دیدم از پشت پارس چند نفر دارن میان یه حسی از اون دور هم بهم میگفت خودشه ولی باز میگفتم دیگه نگاه نکردم تو خودم بودم راه افتادیم پایین که بالای کافه حسین ابشاری دیدمشون خودش بود . 19 ماه از جداییمون بعد 5سال دوستی میگذشت تو روز تولدم منی که سالهاست دیگه بند نمیرم باید میدیدمش. رفتم کافه اقا حسین نشستم تا رفتن اصلا حالم خوب نبود رفتم پایین و یسلامی کردم و جوابمم خوب گرفتم.همینجوری موزیک پلیرم هم مثل این دنیا باهام لج کرده بود یکسره اهنگ ایی میذاشت که داغونترم کنه. هنوزم میگم گنجیشک من انقد بی احساس نمیشه. 

لحظه ای که دیدمش این موزیک شهاب رمضان از گوشیم پخش میشد:  

زمستون زیر ابراست ، همین ابرای تیره ... همین روزاست اونم با من گریش بگیره

پر از روزای بی تو ، پر از روزای سردم ... می دونی چنتا پاییز بهارو گریه کردم؟

برای من که عشقو تو چشم تو شناختم ... واسه من که خودم رو به دنیای تو باختم

تورو دیدن می تونه بشه روزه تولد ... میشه چشاتو دیدو دوباره عاشقت شد

من از روزای بی تو دلم خیلی گرفته ... تو نیستی جز تو با کی بگم از چی گرفته؟

تو که واسه جدایی یه قلب سنگی داشتی ... واسه تنهاییم ای کاش یه کم دلتنگی داشتی

برای من که عشقو تو چشم تو شناختم ... واسه من که خودم رو به دنیای تو باختم

تورو دیدن می تونه بشه روزه تولد ... میشه چشاتو دیدو دوباره عاشقت شد