جناب آقای رامین شجاعی ؛
سلام ؛
1 - به دروغپردازیها و بزرگنماییها اشارهای مختصر و گذرا داشتهاید ؛ اگر کسی بخواهد آنها را بهطور کامل فهرست کند فکرمیکنم به تنهایی یک بولتن خواهد شد ؛ اجازه دهید بنده هم یک مورد دیگر را اضافه کنم ؛ در خبر شمارۀ 8 پایگاه اطلاعرسانی تیم ، به تاریخ جمعه 7 تیر 1387 ، ایمیل و عکسهای ارسالی فریدیان از کمپ اصلی ، منتشر شد ؛ فریدیان مینویسد :« ... هزار متر ارتفاع یخچال با شیبی بین 60 تا 75 درجه ... »
حالا به عکسهای مربوط به این یخچال توجه کنید :
2 - ظاهراً آقای عباس محمدی منتظر اند تا باشگاه دماوند ، "پنجمین قربانی" را تقدیم کند تا شاید دربارۀ ایشان قلم رنجه فرمایند ؛ البته چون ایشان قویاً به کار نو در کوهنوردی معتقد هستند و این عنوان را قبلاً به جای دیگری اعطا نمودهاند ممکن است منتظر « ششمین قربانی » باشند تا مقالۀ ایشان هم کاری نو در عرصۀ مطبوعات کوهنوردی باشد ؛
عباس محمدی مینویسد که 9 ماه پس از حادثۀ گاشربروم یک ، دست به قلم برده است ؛ فرصت نبود تا جستوجویی در مورد صحت این مطلب انجام دهم ؛ فقط تصادفاً به مطلبی با عنوان "محمد اوراز ، شیر در زنجیر ... " در گاهنامۀ شمارۀ 9 انجمن که در تاریخ بهمن 1382 یعنی کمی بیش از 5 ماه پس از حادثه منتشر شد ، برخورد نمودم ؛ لازم به توضیح نیست که مقالات مندرج در این گاهنامه ممکن است هفتهها و یا ماهها قبل نوشته شده باشند ؛ محمدی مینویسد :
« اگرچه فدراسیون ، بهویژه پس از مرگ اوراز ، کوشیده است تا با بیان عنوانهایی مانند « مربی درجه یک » ، « مرد سال کوهنوردی » ، « دارندهی عناوین مختلف جهانی » ، « قهرمان قهرمانان کوهنوردی » ( گاهنامهی اورست ، شمارهی 10 و ... ) از آن زندهیاد چهرهای بسیار برجسته ارایه دهد ( و این برای سلب مسئولیت احتمالی در خصوص مرگ او میتوانسته مؤثر باشد ) ، اما واقعیت این است که فدراسیون نتوانسته بود از جنبۀ فنی کوهنوردی ، چیزی به اوراز اضافه کند که در ردیف کارهای هیمالیایی که جهانیان انجام میدهند ، به معنای کارشناسانه ، باارزش بهشمار آید »
.
http://www.fa.iranianchallengers.com/modules.php?name=News&file=article&sid=41
همانگونه که مشاهده میکنید ، شیب کلی یخچال در قسمتی که در این دو عکس دیده میشود ( با توجه به اینکه هر دو عکس از پهلو گرفته شدهاند و نیمرخ شیب را نشان میدهند ) حدود 40 درجه و یا کمتر است و اگر برخی قسمتهای جزئی را در نظر بگیریم شاید به زحمت به 45 درجه برسد ؛ لابد از نظر فریدیان ، این قسمتها که عکس آنها را به عنوان بخشی از همان یخچال منتشر میکند ، جزء آن "هزار متر یخچال" نیستند ؛ شاید هم ما خبر نداریم و نمیدانیم که در ریاضیات جدید 40 و 45 و کمتر از آن ، بین 60 تا 75 است ؛ اگر فریدیان مفهوم درجه را میداند و یا میتواند شیب را تا حدودی درست تخمین بزند ، باید گفت که دروغپردازی و بزرگنمایی کرده است ؛ و اگر نمیداند درجه چیست و یا نمیتواند شیب را تا حدودی درست تخمین بزند ، چرا به خود اجازه میدهد در مورد مسایلی که دانشش را ندارد اظهار نظر کند ؟
و حالا به سادگی میتوانید به جای "فدراسیون" و مرحوم "اوراز" ، « باشگاه دماوند » ( یا « تیم نانگاپاربات » یا « سرپرست و مسؤول فنی تیم » یا ... ) و مرحوم « سامان نعمتی » را قرار دهید و آنگاه ببینید که آیا برای گفتن یا نوشتن چنین جملاتی ، با وجود رفتارهایی که پایگاه اطلاعرسانی تیم نانگاپاربات و نیز باشگاه دماوند از خود نشان داده است ، نیازی به انتظار برای شنیدن یا خواندن گزارش اعضای تیم و "تحلیل واقعه" هست یا خیر ؛
محمدی در همین مقاله مینویسد :
« یک راه درس گرفتن ، نگاه انتقادی به حادثۀ پیش آمده ، و دیدن نقطهضعفهای دستاندرکاران برنامهها است ؛ با این کار میتوان انتظار داشت که اگر حادثهای روی داد – که این در کوهستان طبیعی است – مدیریت شرایط بحرانی ، شیوههای جستجو برای گمشدگان ، رفتار اعضا با آسیبدیدگان ... و اطلاعرسانی پس از حادثه ، مطابق با استانداردها باشد ، و نشانهای از اهمال در آن یافت نشود »
لابد تا اینجای کار تمام این موارد بهخصوص آن مورد آخری مطابق با استانداردها بوده است و نشانهای از اهمال در آن یافت نشده است که آقای محمدی تمام کارخانهها و خطوط تولید انبوه مقاله و سخنپردازیهای پرمایه را به علت تقارن با تعطیلات تابستانی به مرخصی فرستادهاند و خود نیز "سوار" بر « تــایــتــانــیــک خوشخیالی » شان ، در تدارک و مشغول "بازی عشق و مرگ" شدهاند ؛
ئ