کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

چرا حقیقت را نمی گویند؟ کدام صعود ؟!


..

.

.

.

.

.

چندی پیش فیلم کوتاهی از آخرین مرحله ی برنامه ی تیم نانگاپاربات باشگاه دماوندی ها ( حرکت از کمپ ۴ به طرف قله ) توسط پدر زنده یاد سامان نعمتی در اختیار این وبلاگ قرار گرفت . در این فیلم کوتاه ، با وجود آنکه به شدت سعی شده است بوسیله نماهای بسته و کنترل شده و تکنیک ابتدائی مونتاژ از ارائه ی هر گونه اطلاعات بیشتر _ که بخواهد در تقابل با گزارش رسمی برنامه قرار گیرد _ جلوگیری شود اما با این حال در صحنه هائی که به نمایش در آمده ، روایت رسمی دماوندی های تیم نانگاپاربات  از دو جنبه مورد تردید جدی قرار می گیرد : ١_ روایت حادثه ای که منجر به مرگ سامان نعمتی شد .  ٢_ اعلام صعود به قله ی اصلی نانگاپاربات .

____________________________________________

قسمت اول : حادثه ی نانگاپاربات

روایت تیم دماوندی ها از حادثه ی نانگاپاربات تا کنون با تناقضات آشکاری همراه بوده است . تناقضاتی که از همان ابتدا موجب سلب اطمینان و عدم اعتماد به گفته های اعضای این تیم شد . آنان در گزارش های اولیه ی از حادثه و در توجیه رها کردن و تنها گذاشتن همنورد خود ، به وجود علائم ارتفاع زدگی و خواب آلودگی و در نتیجه ناتوانی او در ادامه صعود اشاره کردند و زمانی که با این پرسش طبیعی و بی پاسخ که " کدام یک از اصول و قوانین انسانی ، اخلاقی و ورزشی به شما این حق را می دهد که همنورد خود را در شرایطی این چنین تنها بگذارید و ... " روبرو شدند روایتی دیگر _ و کاملا متفاوت _ را آغاز کردند . در روایت دوم آنان ، در سامان نعمتی _ و به هنگام تنها گذاشتن او _ هیچ مشکلی به لحاظ جسمی و روحی وجود نداشته و او در سلامتی کامل بوده است و فقط کمی سرعت صعودش از دیگران کمتر بوده و برای همین از او خواسته اند که به کمپ ۴ بازگردد ... اما به نظر می رسد حقیقت _ آن گونه که در فیلم کوتاه برنامه و در صحنه هائی از آن دیده می شود _ چیز دیگری ست !!  نمای یک : ساعت ها از آغاز حرکت گذشته و هوا کاملا روشن شده است ... نمائی از سایه ی عظیم نانگاپاربات و صدای کاظم فریدیان که از سایه ی قله و سردی هوا و مسیر طی شده از کمپ ۴ سخن می گوید ... با چرخش دوربین و در نمای عمومی می بینیم که تعدادی از اعضای تیم با فاصله ای قابل توجه عقب مانده اند و به آرامی در حال حرکتند ... با زوم به طرف آنان مشخص می شود که تعدادشان سه نفر است ( سامان آخرین نفر و کاملا نزدیک به دو نفر دیگر است ) و نفر جلو ، یعنی کسی که به سختی گام برمی دارد و با حرکت کند خود موجب عقب ماندگی نفرات پشتی و شکاف در تیم گردیده، لیلا اسفندیاری است نه سامان نعمتی !

 

 

 

.

 

نمای دو : صحنه هائی که در این قسمت دیده می شود از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است به گونه ای که هر دو روایت _ کاملا متناقض _ تا کنون ارائه داده شده توسط دماوندی ها از حادثه ی نانگاپاربات و مرگ سامان نعمتی را زیر سوال می برد . در گزارش رسمی منتشر شده در سایت تبلیغاتی دماوندی ها و هم چنین گزارش فریدیان در نشست انجمن کوه نوردان ، نقطه ی جدا شدن از سامان و تنها گذاشتن او _ به همان دلیلی که خودشان ادعا دارند یعنی کند بودن حرکتش _ در ارتفاع ٧٧٠٠ متری و ۴٠٠ متری زیر قله بوده است . در صحنه های نمای دوم فیلم : دو نفر در جلو به سختی و دشواری گام برمی دارند ... با کمی فاصله یک نفر دیگر پای چپش را تکیه گاه کرده و به استراحت مشغول است ... صدای فریدیان روی فیلم" ۴٠٠ متر زیر قله هستیم "...

.

 

 

 

.

.

.

.

.

.

و چرخش دوربین ... به طرف سامان که در فاصله دو _ سه قدمی فریدیان (فیلمبردار) است و با بدنی کاملا استوار و بدون هیچ خمیدگی و یا نشانی از خستگی _ و کاملا برخلاف نفرات جلوی تیم که از فرط خستگی بدنشان کاملا خمیده شده است _ گام برمی دارد

.

 .

.

.

.

.

.

.

.

.

.

و صدای کاظم روی فیلم که از ویژگی های مسیر و نیش کرامپون و ... سخن می گوید. اینجا _ و همان گونه که کاظم فریدیان می گوید _  ارتفاع ٧٧٠٠ متری قله ی نانگاپاربات است اما هنوز هیچ نشانی از کند بودن سرعت حرکت ، عقب افتادگی از تیم و یا ضعف و خستگی در سامان نعمتی دیده نمی شود و هیچ صحبتی هم در این باره نیست و حتی _ و همان گونه که در فیلم به روشنی هویداست  _ در فاصله ی چند قدمی اعضای تیم و در وضعیتی به مراتب بهتر و مطمئن تر از آنان قرار دارد . 

براستی حقیقت حادثه ی نانگاپاربات و علت مرگ سامان نعمتی را در کجا باید جست و جو کرد ؟ و دلیل این همه تناقضات آشکار در روایت دماوندی ها به چه چیزی باید تعبیر شود ؟ چرا آنان از بیان حقیقت واهمه دارند؟

 

ادامه دارد ...

 

___________________________________________

 پی نوشت:

 قسمت دوم این نوشتار به پرسش در باره ی صعود قله ی اصلی نانگاپاربات اختصاص دارد و طی چند روز آینده در وبلاگ قرار می گیرد .

_ آقای نعمتی می گفت قصد دارند سال آینده به نانگاپاربات بروند و  ضمن بررسی منطقه از نزدیک _ برای  روشن نمودن جنبه های مبهم حادثه ای که به مرگ فرزندشان منتهی شده است _ با فیلم برداری کامل از مسیر ، دروغ دماوندی ها در باره ی صعود قله ی اصلی را نیز افشا کنند .

_ نسخه ای از فیلم کوتاه نانگاپاربات دماوندی ها را فردا ( سه شنبه ) در اختیار عباس ثابتیان _ نویسنده ی وبلاگ آرامکوه و عضو هیئت مدیره فعلی انجمن کوه نوردان _ قرار می دهیم و از او خواهیم خواست تا در صورت امکان آن را برای قضاوت همگانی در اینترنت قرار دهد . 

نظرات 1 + ارسال نظر
... 1391,05,05 ساعت 11:42 ب.ظ

شانتاژ از فعل فرانسوی chanter گرفته شده است و این واژه از لغتی لاتینی chantare به معنای آواز خواندن و مسخره ‌بازی کردن آمده است. این واژه در لغت به معنای حقّ السکوت یا أخٌاذی است؛ ولی در اصطلاح به تحمیلات ناروایی که فردی از راه گفتار یا کردار یا تهدید به رسوا نمودن، به فردی دیگر وارد می‌سازد تا از او چیزی طلب کند، گفته می‌شود.
هم­چنین به عملی اطلاق می‌شود که فردی از شرایط مساعدی که دارد، سوء استفاده کند و آن را وسیلۀ تهدید، قرار دهد تا آن فرد یا أفراد برخلاف نظر خود رفتار کنند.
در شانتاژ انحراف از معیارهای اخلاقی مستتر است و فرد شانتاژ کننده، اغلب به درجه و انواعی از اختلالات اخلاقی و روانی گرفتار است که این نیز مسأله‌ای عارضی است و معلول شرایط نامطلوب زیستی، تربیتی، بهداشتی و اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) می‌باشد.
می‌توان به شانتاژ با رویکردهای مختلف نگاه کرد؛ مثل رویکرد سیاسی، که نوعی باج‌گیری است که از شخص یا جمعیتی مانند فرد و حزب و دسته و یا حتّی از دولت،گرفته می­شود. أشخاص باج‌گیرنده که از إفشای رازی در مورد فردی، سکوت می‌کنند و مالی أعمّ از منقول و یا غیرمنقول و اغلبً پول دریافت می‌کنند، حقوق جزاء این مورد را حق‌السّکوت شخص می‌داند.
در مورد دولت‌ها و جمعیت­ها این مسأله جنبۀ سیاسی دارد و با سرنوشت گروهی کوچک یا بزرگ مرتبط می‌شود. این­گونه حقّ­السکوت‌ها را رسانه‌های خبری به ویژه روزنامه‌نویس‌ها دریافت می‌کنند. بنابراین حقّ­السّکوت و شانتاژ هم به صورت شفاهی و هم به نوع کتبی إعمال می‌شود.
در رویکرد سیاسی، شانتاژ به مفهوم تهدید و اشاعۀ أکاذیب فضیحت­بار نسبت به شخصیت‌های سیاسی برای کسب اطلاعات مورد نظر به کار می‌رود.
در رویکرد رسانه‌ای نیز شانتاژ تبلیغاتی مطرح می‌شود. در این رویکرد بدین معناست که با تبلیغات کذب و جعل، طرف مقابل مجبور به تسلیم و یا باج‌دهی شود که در نتیجه طرف مقابل یا مقابله به مثل می‌نماید و یا هزینه‌ای را می‌پردازد تا این روند ادامه پیدا نکند و در واقع تسلیم می‌شود.

واقعاcopy and paste ‎‏ زیبایی بود,و دوستان دروغ گویی و خوی غیر انسانی داشتن رو میتونید در سلسله مطالب موجود در مورد غار پراو و برنامه نانگا به وضوح ببینید نیازی به کپی کردن مطلبی از جایی نیست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد