کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

کوه نوردی فنی

به شانه ام زدی تا تنهاییم بتکانی.... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از روی شانه های ادم برفی؟!!

نانگاپاربات(تاریخچه صعود ها)1

نانگاپاربات(تاریخچه صعود ها)1
 
تاریخچه صعودها
جمع اوری و تهیه : نیما ابوکاظمی

نخستین صعود در سال 1953 توسط " هرمان بوول " از طریق شمال و یخچال " راخیوت " و تیغه شرقی انجام شد . هرمان بول
" بوول " در قالب تیم بزرگ " آلمان – اتریش " در این برنامه شرکت داشت . سرپرستی این برنامه توسط دکتر کارل هرلیخ کوفر انجام شد .
( گرچه رهبری تیم در نهایت در به Peter Aschenbrenner واگذار شد ) .
در این برنامه شرپاهای نپالی به برنامه نرسیدند و کمبود باربر ارتفاع بالا شدیدا وجود داشت معضلی که تلاش آنان را تحت تاثیر قرار داد . هوای بد ٬ بیماری ارتفاع و اعتصاب باربرها فشار بسیاری بر روی کوهنوردان وارد آورد تا جائیکه بسیاری از ایشان کار را ناتمام گذاشته و به کمپ اصلی بازگشتند .
وقتی که 4 نفر کوهنورد باقیمانده از تیم یعنی Otto Kemter ٬ Walter Frauenberger ٬ Hans Ertl و Hermann buhl آخرین تلاش به سمت قله را از کمپ سوم در ارتفاع 6709 متر به همراه کمترین تعداد باربر ارتفاع شروع کردند ٬ دائما از کمپ اصلی پیام توقف فعالیت و بازگشت فوری به آنها می رسید اما آنها با سرسختی این دستورات را رد کردند . زیر کمپ 4 ( 7334 متر ) از میان ایشان تنها Kemter و Buhl توان ادامه مسیر به سمت کمپ 5 ( 7547 متر ) را داشتند . کمپ 5 به درستی برپا نشده بود و تنها چادری کوچک در آنجا وجود داشت .
روز حرکت به سمت قله " Kemter " نتوانست در زمان تعیین شده از خواب بیدار شود و " بوول " در ساعت 2:30 بامداد و بتنهائی از کمپ 5 راهی قله شد. یک ساعت بعد بود که سرانجام " Kemter " توانست از خواب برخیزد ٬ اما نتوانست به " بوول " برسد و خیلی زود بازگشت و " بوول " را برای صعود انفرادی تنها گذاشت .
" بوول " در ساعت 19:30 و بدون استفاده از اکسیژن کمکی به قله رسید . زمانیکه خورشید در حال غروب کردن بود . او با 17 ساعت تلاش ٬ روز آخر را با موفقیت به پایان رساند . پیش از غروب خورشید تنها توانست مسافت کوتاهی را فرود آید و بعلت برخورد با تاریکی و شب مجبور شد در ارتفاع 7900متری بیواک کرده و تا طلوع خورشید روز بعد منتظر بماند . شگفت آور بود که از این شب جان سالم به در برد .
این نقطه تا به امروز بعنوان مرتفع ترین نقطه بیواک در تاریخ کوهنوردی جهان شناخته شده است .
صبح روز بعد ٬ پس از گذشت 41 ساعت ازآغاز حرکت فرسایشی خود ( از کمپ 3 ) ٬ در حالیکه انگشتان پایش دچار یخ زدگی شده و از نظر ذهنی هم مشکلاتی برای او پیش آمده و بقول معرف در عالم هپروت سیر می کرد ! خود را به کمپ 5 رسانید .
3 روز بعد به کمپ اصلی رسید ٬ زمانیکه بسیاری از اعضاء تیم وسائل خود را جمع و کمپ اصلی را ترک کرده بودند .
....... تنها یکبار دیگر و در سال 1971 ٬ کوهنوردان جمهوری چک مسیر طی شده توسط " هرمن بوول " را پیمودند . آنها در کمپ 4 در مسیر قله " راخیوت " گرفتار شدند و سه هفته طول کشید تا اعضاء این تیم توانستند کمپ 5 و 6 را برپا نمایند . از کمپ 6 برروی " Silbersattel " دو نفر از اعضا تیم توانستند به قله اصلی دست پیدا نمایند ٬ حال آنکه سایر نفرات تیم تنها توانستند به قله جنوب شرقی با ارتفاع 7600 متر در بالای " Silbersattel " برسند .



نخستین صعود جبهه " روپال " حماسه آفرینی بر روی یال جنوبی " روپال " نیز به اندازه نخستین صعود توسط " هرمان بوول " ازمسیر جبهه شمالی ٬ شایان توجه است . برادران مسنر " رینهولد و گانتر " توانستند از کمپ 5 به ارتفاع 7200 متر ٬ و از یال جنوب - جنوب شرق این جبهه خود را به قله برسانند . این دو برادر کوهنورد ساعت 3 بامداد کمپ 5 در ترک گفته و حوالی ساعت 5 بعدازظهر به قله رسیدند . در پس موفقیت در صعود قله ٬ در ارتفاع 7900 متری بیواک کردند . وضعیت " گونتر " به سرعت رو به وخامت رفت و شرایط وی بقدری حاد شد که خطر بازگشت از مسیر " Couloir " را در حالیکه هیچ طناب ثابتی در آنجا نبود ٬ به جان خرید . آن دو تصمیم به بازگشت از جبهه " دیامیر " گرفتند و تا زمان تاریکی شب خود را به ارتفاع 6250 متری رساندند . روز بعد و در ادامه بازگشت ٬ " رینهولد " پیشاپیش مسیر را طی می کرد ٬ بعد از مدتی توقف کرد و به انتظار بردارش ماند و سپس به عقب بازگشت تا وی را بیابد اما تنها خطی از ریزش بهمن را دید و بس . " گونتر" برای همیشه در دامنه های نانگاپاربات دفن شده بود . " رینهولد " بعد از تلاشی مایوسانه برای یافتن " گونتر" ٬ فرود خود را از مسیر دره " دیامیر " ادامه داد . گزارش " رینهولد مسنر " از این واقعه مورد بحث و جدل عده ای قرار گرفت و سایه ای از شک را بر روی انجام این کار بزرگ توسط آنان انداخت .
در سال 2005 ٬ بقایای جسد " گونتر " بر روی چبهه " دیامیر " یافت شد و داستان موفقیت ایشان را در صعود قله و تراورس آن را اثبات کرد .





ستون مرکزی
در سال 2005 " استیو هاوس " و " وینس اندرسن " توانستند یکی از بزرگترین صعود های تاریخ کوهنوردی هیمالیا را رقم بزنند . آنان در طی برنامه خود برای نخستین بار از مسیر تیغه مرکزی ٬ جبهه " روپال " و به روش آلپی صعود خود را تکمیل کردند . آنها صعود خود را در 5 روز به انجام رسانیده و با صرف 2 روز دیگر از مسیر " مسنر " پائین آمدند .
( مسیر در درجه بندی آمریکا معادل V2 / 5.9 / M5 / XWI4 برآوردشد . )
این برنامه ٬ سومین تلاش " استیو هاوس " بر روی نانگاپاربات محسوب می شد . نخستین تلاش او در سال 1990 صورت پذیرفت ٬ زمانیکه او تنها 19 سال داشت و یکی از اعضاء تیم 19 نفره اسلوانیائی بود که با موفقیت مسیر " Schell " را صعود کرد . اما " هاوس " نتوانست بیش از 6400 متر صعود نماید . تلاش دوم او به همراه " Bruce Miler " در سال 2004 به انجام رسید . آنها در تلاشی جسورانه در مسیر رخ جنوب شرق پیش روی کرده خود را تا ارتفاع 7550 متر رساندند . در آنجا " هاوس " دچار بیماری ارتفاع شد و از ادامه مسیر بازماند .
در سال 2005 " هاوس " ابتدا مسیر سال 2004 را هدف تلاش خود قرار داد ٬ اما بعدا تصمیم گرفت مسیر مستقیم تر تیغه مرکزی را دنبال نماید .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد